پیژامـــــــــــــــــــــــه !!!!

امروز قصد دارم تا یکی از مظلوم ترین و ملموس ترین مصنوعات بشری که همانا پیژامه است رو خدمتتون معرفی کنم. پیژامه نوعی لباس راحتی هست که انواع گوناگونی هم داره، مثل گل گلی، خال خالی و راه راه!
اما پیژامه قطعاً مزایای غیر قابل انکاری داشته که اینطور توی دل مردم جا باز کرده، از جمله:
وقتی اون رو توی مهمونی زیر شلوارتون بپوشین، دیگه خیالتون از هر جهت راحته! چون اگه صاحب خونه از دستش در رفت و بی عقلی کرد و گفت که: حالا شب تشریف داشته باشین! بلافاصله شلوار رو درمیارین و با نشان دادن پیژامه ی راه راه نشون می دین که چه آدم نجیبی هستین و تعارف صاحب خونه رو زمین نمی ذارین!
وقتی توی مسافرت اون رو زیر شلوارتون پوشیده باشین، با یه اشاره به پیژامتون، مردم شهرهای مختلف کشور متوجه میشن که شما کجایی هستین و قطعا حساب دیگه ای روی شما باز می کنن، تازه برای گرفتن انعام و اینجور چیزها هم خودشون رو خسته نمی کنن!
توی گرمای تابستون یا کنار دریا میشه پیژامه رو تابستونیش کرد! و چه بسا زیر پیژامه بپوشین! خب به دلیل رعایت پاره ای ملاحضات اخلاقی نمیشه بیشتر توضیح داد!
پیژامه فقط زمانی بیشترین نمود رو داره که ست باشه! یعنی با زیر پوش و پیژامه لم داده باشین جلوی تلویزیون و تخمه بشکنین! اگه در حال دیدن برنامه های مهیج شبکه ی استانی یا فیلم هندی هم باشید که دیگه خیلی عالی میشه!
وجه تسمیه:
اما درباره علت نامگذاری پیژامه میان علما و دانشمندان اختلاف هست، در زیر به برخی از نظریات معتبر در این باره اشاره می کنیم:
این واژه در ابتدا "پیرجامه" (یعنی: جامه ی پیر، ریش سفیدِ البسه) بوده که به مرور زمان به صورت امروزی پیژامه تبدیل شده!
در ابتدا لغت به صورت "بی جامه" (یعنی: بدون جامه، لخت!) بوده و قطعاً در اون زمان ها خیلی کارشون درست بوده و به این جورچیزها لباس نمی گفتن. آثاری هم که از دوره غارنشینی بدست اومده نشون میده که موقع شنا به عنوان مایو از پیژامه استفاده می کردن که مؤید همین معنی بی جامه هست!
این لغت رو غیرعرب ها اختراع کردن تا حال عربها برای تلفظ «پیژامه» گرفته بشه! در همین مورد میشه به این لغات اشاره کرد: پیچ، گنجشک، گچ، مژگان، پژمرده و..
در واقع این لغت "پای جامه" خودمان هست که در زبانهای فرانسوی، روسی، و انگلیسی وارد شده و بعد به خودمان برگشته و فکر می‌کنیم که یک واژه ی خیلی باکلاس خارجیه!
طرز تهیه پیژامه :
پارچه‌ می‌خریم ‌(تترون‌ راه‌ راه)، به‌ خانه‌ می‌بریم‌.
پیژامه‌قبلی‌ را که‌ مادرتان‌ دوخته‌ روی‌ پارچه‌ گذاشته‌ آنرا می‌برید. به‌ خاط‌ر داشته‌ باشید که‌ پارچه‌ را دو لایه‌ کرده‌ باشید. قبل‌ از اینکه‌ قسمت‌ کشدار را ببری‌، سه‌ چار انگشت‌ جا بذار، چون‌ بعد باید خم‌ شود تا کش‌ رد شود. این‌ را برای‌ همه‌ لبه‌ها بکن‌.
پیژامه‌ قبلی‌ را برداشته‌ در کمد قرار بدهید تا مادر آشفته‌ نشود. نخ‌ سوزن‌ آورده‌ پارچه‌را کوک‌ بزنید. (کوک‌ زدن‌ یعنی‌ رد کردن‌ موقت‌ نخ‌ از لای‌ پارچه‌) از لای‌ در سرک‌ بکشید تا مادر بزرگتان‌ از راه‌ سر نرسد (چرخ‌ خیاطی‌ مال‌ مادر بزرگ‌ است‌).
بعد از دوختن‌، نوبت‌ کش‌‌اندازی‌ است‌. کش‌ را می‌اندازیم‌، به‌ این‌ صورت‌ که‌ سنجاق‌ قفلی‌ را به‌ سر آن‌ گره‌ زده‌، کشان‌ کشان‌ از سوراخ‌ کمر پیژامه‌ عبور بدهید. یادتان‌ باشد سنجاق‌ قفلی‌ را پس‌ از خاتمه‌ کار به‌ چارقد مادربزرگ‌ ارجاع‌ دهیم‌.
نکات‌ مهم
1- برای‌ جلوگیری‌ از عدم‌ سایش‌ سرزانوها، از چهار دست‌ و پا رفتن‌ بپرهیزید.
2- در صورت‌ پاره‌ شدن‌ کش‌، پیژامه‌ سقوط‌ خواهد کرد.
3- حضور در اماکن‌ عمومی‌ با پیژامه‌ خلاف‌ شئونات‌ اجتماعی‌ است‌.
4- پیژامه‌ نیز مانند مسواک‌ و عینک‌، از لوازم‌ شخصی‌ شماست‌، از تعارف‌ آن‌ بپرهیزید.
5- قبل‌ از اینکه‌ پیژامه‌ قبلی را روی‌ پارچه‌ بگذارید، کش‌ آنرا خارج‌ کنید تا کمرش‌ تنگ‌ نشود


" مطالب بالا از وبلاگ های مختلف دزدیده شده است "

آق رضا ما چاکریم. خیلی دوست داریما.

آق رضا مزوزو تو قسمت نظرات یه مطلبی فرستاده بود من قبلا خونده بودمش ولی گذاشتمش برا اونایی که نخوندن (بچه ذوقش کور نشه کلی زحمت کشیده از این وبلاگ اون وبلاگ کش رفته  ) :


(آقا یکی پادرمیونی کنه این رضا فردا مارو میکشه )
------------------------------------------------------------------------------------------

مطالبی که می خونید مکالمات تلفنی واقعی ضبط شده در مراکز خدمات مشاوره مایکروسافت در انگلستان هست
***
مرکز مشاوره : چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری : یک کامپیوتر سفید ...
***
مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره، ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم ...
مشتری : نه ... صبر کن ... من هنوز نذاشتمش تو درایو ... هنوز روی میزمه .. ببخشید ...
***
مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ  شما یا سمت  چپ  من؟
***
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام ... من نمی تونم پرینت کنم .
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و ...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی !
***
مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم . هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اما کامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه ...
***
مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم ...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.
***
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوست پسرم از سوپرمارکت برام خریده .
***
مرکز : و الآن F8 رو بزنین .
مشتری : کار نمی کنه .
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم فتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...
***
مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه .
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم .
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید .
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیه ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه ... اون یکی کار می کنه !
***
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزر V مثل Victor، و عدد 7 هست .
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟
***
یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه ...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.
***
مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست .
مشتری : اوه، ببخشید ... Internet Explorer
***
مشتری : من یک مشکل بزر دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه !
***
مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟
***
مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم .
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چه طوری دورش دایره بذارم؟