صاعقه

صاعقه

 

برگستره ی سیاه سکوت

 در بطن بی قرار مه

 در آن ارتفاع پست

 از هم آغوشی ِ بی پروای دو ابر

 با غریوی جانانه

 در لحظه ای کوتاه

 آسمان درخشان شد

ومرگ چشمکی زد.

نظرات 10 + ارسال نظر
ناصر چهارشنبه 21 فروردین 1387 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.nasser87.blogfa.com

همچین چشمک هم نبود...
من رو که در آغوش گرفته بود و با تو داشت معاشقه می کرد...
شما به این می گی چشمک!!!!!!!!!!!

محمد s چهارشنبه 21 فروردین 1387 ساعت 08:05 ب.ظ

معلومه قشنگ کتلت شدیا ، حسابی اثر گذاشته

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 فروردین 1387 ساعت 09:17 ب.ظ

زنده موندنتونو عشقه!!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 فروردین 1387 ساعت 10:06 ب.ظ

به ناصر: اول چشمک زد دیگه!
به محمد: کتلت که خوبه چوب خشک شدم.

جواد چهارشنبه 21 فروردین 1387 ساعت 11:11 ب.ظ

امیر چی میگی؟

الناز پنج‌شنبه 22 فروردین 1387 ساعت 02:17 ب.ظ http://ominous.blogfa.com

از هم اغوشی بی پروای دو ابر باران زاده شد نه؟...چقدرم خوشنل بود.....

کامنتت خیلی باحال بود شاید شعری که واسم دادیو دادم تو وبم....

طهرونی جمعه 23 فروردین 1387 ساعت 02:19 ب.ظ http://tehrooni.bloga.com

سلام بچه ها.واسه برگردوندن اسم خلیج عربی به خلیج فارس در google earth یه سری به این آدرس بزنین و اگه خواستین امضا کنین.
http://petitiononline.com/sos02082/petition.html

نرگس شنبه 24 فروردین 1387 ساعت 07:56 ب.ظ

طهرونی پیج مجانی گیر آوردی تبلیغ می کنی؟! D:

برو دم خونه ی خودتون!

حامد یکشنبه 25 فروردین 1387 ساعت 10:31 ب.ظ

جواد برقی!

mosafere ghazvini شنبه 31 فروردین 1387 ساعت 03:37 ب.ظ

haghet bood ha..........gard

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد