گربه
چو بینم یکی گربه ی بی نوا
که آواره ماندست در کوچه ها
هراسان به هر برزن و رهگذر
ندارد رهایی ز دست بشر
زند آن یکی سنگ بر پیکرش
یکی بشکند دست و پا و سرش
به هر سو پریشان و آشفته سر
دود ترسناک از بر و بام و در
نه آبش دهد کس نه یک لقمه نان
نوازش نبیند ز پیر و جوان
ز تنهایی و درد و بیچارگی
کشد روز و شب درد و آوارگی
نه جای سکوت دارد و نه نجات
تو گویی ندارد که حق حیات
به دل لعن گویم بر این مردمی
که بیرون شد از خصلت آدمی
زمانی که این گربه شنگول بود
ملوس و دل آرا و مقبول بود
به دامان هر آشنا جای داشت
به هر گوشه سکنی و ماوای داشت
همه اهل خانه نوازش کنان
یکی لقمه دادش دگر آب و نان
یکی بوسه میزد لب و روی او
یکی شاد میگشت از موی او
چو ناگاه یریش دامن گرفت
بزرگیش انجام و ایان گرفت
کنون زار سر گشته در کوی و در
زند نعره از دست جور بشر
مگر این همه مردم زشت خوی
نبردند هرگز از انصاف بوی
مگر طبع و خوی بشر سر به سر
گرایش نموده به ظلم و به شر
چو از خانه ای رود گربه زار
شود موش مکار انبار دار
بر آن صاحب خانه باید گریست
که در خانه ی وی یکی گربه نیست .
زیبا بود عزیز
یا علی
ممنون . علی یارت
tanx
اون مطلب جنجالیه رو نمی نویسید؟
گربه؟ واقعاْ باید به این مساله فکر کرد که
چرا گربه برای موضوع این پست انتخاب شده است!
هیچ بایدی در کار نیست ! هر کی برداشت خودشو داره .
آپ نمی فرمایید؟
احیا نا نمی خواید که کل منو بخوابونید؟؟!!
اصولا با خانمها کل کل نمیکنم !!
خسته نباشید. خونتون خشگل شده
سلام دوست من ...
آقا شعر باحالی بود ولی بیشتز از این از آقتابه نویسی خوشم
اومد و خوندمش ...
وبلاگ خوبی داری ...
خوشحال میشم پیشم بیای ...
موفق و شاد باشی...
یا علی
آخه مسجد جامع رو میجیرن الان...!
میییییشلان؟؟؟
جواد یع عکس از مرتضی شعاعی گرفتم خدا ! داره بغل حسین کعبی ۱۸۰ میزنه!